کد مطلب:50513 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

ثمرات زهد











زهد زمینه ای اساسی در تربیت آدمی است و بستر دریافتهای حقیقی از دنیا و عالم است، چنانكه امیرمومنان علی (ع) در حكمتی والا بدان سفارش كرده و ثمره ی آن را نیز بیان فرموده است:

«ازهد فی الدنیا یبصرك الله عوراتها.»[1] .

در دنیا زهد پیشه كن تا خداوند تو را به عیبهای آن بینا كند.

بینایی و حكمت نورانی والاترین دریافتهای انسانی است كه جز بدان نمی توان از دامها رست و به بر و بار نشست، به بیان امام علی (ع):

[صفحه 251]

«بالزهد تثمر الحكمه.»[2] .

(درخت) حكمت با زهد بر و بار می دهد.

دنیای نكوهیده حجاب علم و معرفت و حكمت است و چون به زهد این حجاب رفع شود، علم نورانی و هدایت ربانی در آدمی جلوه می یابد، چنانكه پیشوای زاهدان، علی (ع) فرموده است:

«كسب العلم الزهد فی الدنیا.»[3] .

علم به دست آوردن، زهد ورزیدن است.

و نیز آن حضرت درباره ی ثمرات شگفت زهد فرموده است:

«من زهد فی الدنیا و لم یجزع من ذلها و لم ینافس فی عزها، هداه الله بغیر هدایه من مخلوق و علمه بغیر تعلیم و اثبت الحكمه فی صدره و اجراها علی لسانه.»[4] .

هر كه در دنیا زهد پیشه كند و از خواری آن بی تاب نشود و برای عزت آن رقابت نورزد، خداوند او را بی واسطه هدایت كند و به او علم بی تعلم عنایت نماید و حكمت را در دلش جای دهد و بر زبانش جاری سازد.

پارسایی دیده ی دل را می گشاید و چشم حقیقت بین آدمی را كه به سبب چیرگی تابش دنیا به كوری می گراید، بینا می سازد و ادراك حقایق را میسر می نماید. در روایتی مشهور آمده است كه پیامبر اكرم (ص) به حارثه بن سراقه فرمود: «چگونه صبح كردی؟» گفت: «در حالی كه حقیقتا مومن به خدایم.» حضرت از حقیقت ایمان او پرسید و حارثه بیان كرد كه از دنیا (ی نكوهیده) روی برگردانده و به جایی رسیده است كه گویی عرش پروردگار را آشكارا می نگرد و بهشتیان و دوزخیان را می بیند. رسول خدا (ص) نیز او را تصدیق نمود.[5] .

ملای رومی این داستان را كه بیانگر حقیقتی اساسی در هستی و گویای ثمرات زهد است، در مثنوی معنوی چنین آورده است:


گفت پیغامبر صباحی زید را
كیف اصبحت ای رفیق با صفا؟

[صفحه 252]

گفت عبدا مومنا، باز اوش گفت
كو نشان از باغ ایمان گر شكفت؟


گفت تشنه بوده ام من روزها
شب نخفتستم ز عشق و سوزها


تا ز روز و شب گذر كردم چنان
كه ز اسپر بگذرد نوك سنان


كه از آن سو جمله ی ملت یكیست
صد هزاران سال و یك ساعت یكیست


هست ازل را و ابد را اتحاد
عقل را ره نیست آن سو ز افتقار


گفت از این ره كو ره آوردی؟ بیار
در خور فهم و عقول این دیار


گفت خلقان چون ببینند آسمان
من ببینم عرش را با عرشیان


هشت جنت، هفت دوزخ پیش من
هست پیدا همچو بت پیش شمن[6] .


زهد چشم آدمی را بر حقایق هستی می گشاید و وجود آدمی را از فروغلطیدن در گنداب فزونخواهی و آزمندی نجات می دهد و جام آسودگی و بی نیازی را در كام آدمی فرومی ریزد و تعارضهای درونی و نزاعهای بیرونی را می زداید، چنانكه امیر بیان، علی (ع) در ثمرات زهد فرموده است:

«ثمره الزهد الراحه.»[7] .

میوه ی زهد آسایش است.

«الزهد فی الدنیا الراحه العظمی.»[8] .

راحتی و آسایش بزرگتر در زهد در دنیاست.

دنیادوستی، جز برانگیختن حرص و طمع آدمی و شعله ور ساختن تكبر و تجبر حیوانی و فراهم كردن اندوه و دشمنی و زدودن خرمی و نشاط انسانی ثمری ندارد. در درگاه همه ی رنجها، دغدغه ها، اضطرابها و كینه ها دنیا دوستی است ، چنانكه پیشوای پارسایان، علی (ع) فرموده است:

«الرغبه مفتاح النصب و مطیه التعب.»[9] .

شیفتگی دنیا كلید دشواری و مركب گرفتاری است.

«الرغبه فی الدنیا توجب المقت.»[10] .

شیفتگی در دنیا موجب دشمنی (خدا) می شود.

آنچه آدمی را از این وادی ظلمت و برهوت نقمت می رهاند و آسودگی حقیقی و نشاط

[صفحه 253]

معنوی را برای انسان به ارمغان می آورد زهد است و امیرمومنان (ع) بدان فراخوانده است:

«من احب الراحه فلیوثر الزهد فی الدنیا.»[11] .هر كه دوستدار آسایش است، باید زهد در دنیا اختیار كند.

فرزانگی در این است كه آدمی به زهد راه یابد و بدان به آسودگی و بی نیازی فراهم سازد.


راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از این
می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم[12] .


غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا كه مشوش باشد[13] .

انسانی كه به زهد دست می یابد، چنان دایره ی وجودش گسترده می شود كه دایره سختیها و مصیبتها همه در برابر بزرگی او خرد و حقیر می نماید و رنجها و مشقتهای دنیایی بر او سهل و آسان می گردد. امیرمومنان علی (ع) در این باره فرموده است:

«من زهد فی الدنیا استهان بالمصیبات.»[14] .

هر كه در دنیا زهد پیشه كند، مصیبتها را ناچیز و سبك می شمرد.

زهد وجود آدمی را چنان منبسط می سازد كه سختی را راحتی می بیند و آن را در جهت كمال خویش به كار می گیرد، به بیان امام علی (ع):

«من زهد هانت علیه المحن.»[15] .

هر كه زهد پیشه كند رنجها و مشقتها بر او سهل گردد.

در چنین بستری است كه آدمی بدرستی در جهت كمال مطلق سیر می كند و در اسارت گرانباریها نمی ماند.


تازیان را چو غم حال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم[16] .

[صفحه 254]

قوت و عزت آدمی نیز از پارسایی نشات می گیرد و انسانی كه از اسارت دنیا آزاد باشد، قوی و عزیز است و چیزی او را متزلزل و منكسر نمی سازد.

«المومن دابه زهادته و همه دیانته و عزه قناعته و جده لاخرته، قد كثرت حسناته و علت درجاته و شارف خلاصه و نجاته.»[17] .

راه و رسم مومن زهد است و همت او دینداری اوست و عزت او قناعت اوست و كوشش او برای آخرت اوست و خوبیهای او بسیار و درجات او والاست و او مشرف بر جایگاه رستگاری و رهایی خویش است.


صفحه 251، 252، 253، 254.








    1. نهج البلاغه، حكمت 391.
    2. غررالحكم، ج 1، ص 292.
    3. همان، ج 2، ص 113.
    4. تحف العقول، ص 157.
    5. ابوالفتوح جمال الدین حسین بن علی رازی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان، مكتبه المرعشی النجفی، قم، 1404 ق. ج 1، ص 43، اسدالغابه، ج 1، صص 426 -425.
    6. مثنوی معنوی، دفتر اول، صص 175 -174.
    7. غررالحكم، ج 1، ص 321.
    8. همان، ص 64.
    9. نهج البلاغه، حكمت 371.
    10. شرح غررالحكم، ج 1، ص 315.
    11. غررالحكم، ج 2، ص 226.
    12. شمس الدین محمد حافظ شیرازی، دیوان اشعار، به اهتمام انجوی شیرازی، انتشارات محمد علی علمی، 1346 ش. ص 205.
    13. همان، ص 116.
    14. نهج البلاغه، حكمت 31.
    15. شرح غررالحكم، ج 5، ص 274.
    16. غزلهای حافظ، ص 319.
    17. شرح غررالحكم، ص 138.